اولین تولد سه نفره ی من
روز 19 آبان 1394 همینطور بارندگی بود. عزیز من هم صبح زود بیدار شد و تولد مامانشو با شیطنت و خنده تبریک گفت و خوابید. سال قبل این موقع تو شکم من بودی 5ماهم بیشتر نبود. امسال هم اولین تولد سه نفره ی من تو عمرمه. برای ادامه ی زندگی م بابا و شما باهام همراه شدین. تاشب از تولدم خبری نبود تایکدفعه زنگ در بصدا دراومد. دایی محمد جواد خاله رویا مادرجون آقا جون و دایی رضا با کیک و سالاد اولویه و میوه و هدیه اومدن که شب به یاد موندنی برامون بسازن.ازشون تشکر میکنم که به فکرم بودن . خیلی دوستشون دارم عزیزای من. ...
نویسنده :
نسرین
13:48
جا مانده ها
پسر عزیزم رایان جان. ازت عذر میخوام که دیر به دیر وبلاگتو به روز میکنم آخه خیلی کار دارم و فقط وقتی تو خواب هستی میتونم اینکارو انجام بدم. یه سری عکس از این مدت جا مونده که واست میذارم. تعزیه دهبید شب عاشورا رایان و آراد ظهر عاشورا رایان در حال خامه خوردن اولین گردش در خیابان کارگر ...
نویسنده :
نسرین
12:42